دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

هتل

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۷ ب.ظ

هتل تاریک هتل تنها
هتل در سیاهی شب ناپیدا
هتل از دور چنان زیبا
که کس در دل ندارد جرئت داخل شدن را
هتل از داخل اما
 به مانند ویرانه ای سرد و نازیبا
هتل درهایش بسته
هتل بنیان گسسته
هتل ساکنانش رخت بر بسته
هتل تنها ؛ هتل خسته
هتل اما
 دوست دارد این حالش را
هتل خود ، درهای قلبش را
سال هاست که بر کس نه بگشوده نه بربسته

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۱
msa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی