به طره_ نامه ششم
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ
ای که شوق زندگی در نگاهت به مثابه باران بهاری بر سرم،
تو را از دور دوست می دارم.
چرا که :
"شکوه و تقوا و شگفتی و زیبایی شورانگیز طلوع خورشید را باید از دور دید.
اگر نزدیکش رویم از دستش داده ایم!
لطافت زیبای گل در زیر انگشت های تشریح می پژمرد!"
و جز این،
نزدیکی من و تو خسارت دیگری نیز به بار می آورد:
"احساس را _که زاده ی تنهاییست_ و تنهایی را _که زاده ی احساس است_ از من می گیرد و شور زندگی را _که ناشی از فقدان احساس و تنهاییست_ از تو "
بودن ما در کنار یکدیگر عذاب است؛
چنان که
نفهمیدن اشعار حافظ با صدای دلنشین شجریان توسط زن فرانسوی برای همسر ایرانی الاصلش!
ای که شوق زندگی در نگاهت به مثابه باران بهاری بر سرم،
تو را از دور دوست می دارم.
۹۳/۰۳/۱۶