دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

ای که شوق زندگی در نگاهت به مثابه باران بهاری بر سرم،

تو را از دور دوست می دارم.

چرا که :

          "شکوه و تقوا و شگفتی و زیبایی شورانگیز طلوع خورشید را باید از دور دید. 
         اگر نزدیکش رویم از دستش داده ایم!

         لطافت زیبای گل در زیر انگشت های تشریح می پژمرد!"

 

و جز این،

نزدیکی من و تو خسارت دیگری نیز به بار می آورد:

        "احساس را _که زاده ی تنهاییست_ و تنهایی را _که زاده ی احساس است_ از من می گیرد و شور زندگی را _که ناشی از فقدان احساس و تنهاییست_ از تو "

بودن ما در کنار یکدیگر عذاب است؛

چنان که

        نفهمیدن اشعار حافظ با صدای دلنشین شجریان توسط زن فرانسوی برای همسر ایرانی الاصلش!


ای که شوق زندگی در نگاهت به مثابه باران بهاری بر سرم،

تو را از دور دوست می دارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۰
msa