دستی دراز کن
پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۷ ب.ظ
من از آن لحن نگاهت
من از آن جنس خنده هایت
من از آن سردی صدایت
دانستم که دلت پیش ِ من است
پیش آی ای دوست
دستی دراز کن
من دستان تو را خواهم فشرد
گرچه پیش آمدن و دست دراز کردن ندانم،
اما پذیرفتن را خوب از برم
پیش آی، دستی دراز کن
من دستان تو را خواهم فشرد
تصور این که در محاسباتم اشتباه کرده باشم؛
تصور این که دلت با من نباشد،
مرا فرسوده می کند
و من اکنون بیش از همه به تو نیاز دارم
پیش آی دستی دراز کن
من دستان تو را خواهم فشرد
و من اکنون بیش از هر وقت به تو نیاز دارم
پیش آی دستی دراز کن
من دستان تو را خواهم فشرد
۹۲/۰۷/۲۵