دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دستی دراز کن

پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۷ ب.ظ

من از آن لحن نگاهت

من از آن جنس خنده هایت

من از آن سردی صدایت

دانستم که دلت پیش ِ من است

پیش آی ای دوست

دستی دراز کن

من دستان تو را خواهم فشرد

گرچه پیش آمدن و دست دراز کردن ندانم،

اما پذیرفتن را خوب از برم

پیش آی، دستی دراز کن

من دستان تو را خواهم فشرد

تصور این که در محاسباتم اشتباه کرده باشم؛

تصور این که دلت با من نباشد،

مرا فرسوده می کند

و من اکنون بیش از همه به تو نیاز دارم

پیش آی دستی دراز کن

من دستان تو را خواهم فشرد

و من اکنون بیش از هر وقت به تو نیاز دارم

پیش آی دستی دراز کن

من دستان تو را خواهم فشرد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۵
msa

نظرات  (۲)

ziba bood aqaye aeeneh... vaqean ziba bood

خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی (آی نفسم بند اومد) ... قشنگ بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی