دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

در مورد شریف برای مهسا

جمعه, ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۶ ب.ظ

اصلی‌ترین تفاوت شریف با امیرکبیر در شور و نشاط علمی‌ای‌ست که به لطف ارتباطات اساتید با خارجی‌ها (بیش‌تر منظورم ایرانی‌های ساکن خارج است.) در دانش‌کده جاری‌ست. توی دو ماه گذشته کلی سخنرانی و نشست علمی به درد بخور توی دانشکده برگزار شده است که عمومن در حاشیه‌ی سفر اساتید ایرانی دانشگاه‌های خارجی‌ که برای دیدار با خانواده‌هاشان برگشته‌اند، شکل گرفته. خوش‌بختانه به نظر می‌رسد اساتید لینک‌های خوبی دارند و بعید است هواپیمای محتوی آدم به درد بخوری توی امام خمینی بنشیند و این‌ها خبردار نشوند.

چهارشنبه گذشته آرزو کشاورز که تورنتو و استنفورد درس خوانده و الآن توی گوگل مهندس ارشد است و با مقنعه رابطه‌ی خوبی ندارد، مهمان قطب علمی مخابرات دانشکده بود تا برای‌مان از آپتیمایزیشن محدب بگوید. کهربا تقریبن پر شده بود و تا آخر هم پر ماند؛ بگذریم از چند نفری که تاب تحمل زیبایی، تسلط علمی، جوانی، توانایی و در یک کلام درخشندگی آرزو جان را نداشتند و خیلی زود بیرون زدند. :)  من و محمد هم برنامه داشتیم که تنها ساعت اول را بمانیم و اگر دیدم برنامه خیلی خیلی به درد بخور است، ادامه دهیم. سطح مباحثی که ارائه شد برای من بسیار مناسب بود و فکر می‌کنم بیش‌تر از چهار ساعت برای‌م گین داشت. آرزو شاگرد استفان بوید بوده؛ کسی که به تنهایی بیش‌تر از تمام اساتید دانشکده‌ی ما ارجاع دارد. یک‌جا وقتی از جمع خواست تا کسانی که با سی وی ایکس آشنایی دارند، دست‌شان را بالا ببرند، بهروزی که استاد دانشکده است و به گواهی گوگل اسکالر حدود 150 سایتیشن دارد، با افتخار از بچه‌ها خواست که دست‌هایشان را خوب بالا بیاورند که آرزو کشاورز ببیند و بفهمد که دانشجویان شریف از ابزاری که استادش طراحی کرده و در اختیار عموم قرار داده استفاده می‌کنند و باهاش آشنایی دارند؛ خجالت هم نمی‌کشید. بهروزی را بیش‌تر برای این شماتت می‌کنم که به خودم تشر بزنم. به هر حال اگر بهروزی با استفان بوید قابل قیاس نیست، من هم با مجتبی تفاق قابل مقایسه نیستم.

برای مهسا که ازم خواسته بود تا درباره‌ی فضای دانش‌کده‌ی برق شریف برای‌ش بگویم، باید اضافه کنم که نشستن روی صندلی‌هایی که به گواهی رئیس دانشکده برق استنفورد بهترین دانشجویان برق در مقطع کارشناسی در دنیا روی آن‌ها نشسته‌اند(+)، کار ساده‌ای نیست؛ با خودش کلی مسئولیت و کلی استرس دارد. اما خودمانیم بچه‌های شریف از مریخ نیامده‌اند و لااقل من تفاوت زیادی بین هم‌کلاسی‌های شریفی‌م و بچه‌های متوسط به بالای امیرکبیر نمی‌بینم. و قبلن هم بین بچه‌های امیرکبیر و بچه‌های متوسط به بالای دبیرستان خیلی تفاوتی احساس نمی‌کردم. جز اندک تفاوتی در ترکیبی از تلاش و خودباوری که بین بچه‌های این‌جا بیش‌تر است. اگر بر این‌ پارامترها کمی هدفمند بودن و کمی جوگیر بودن را اضافه کنیم، دیگر مطمئن‌م که بچه‌های شریف واقعن چیز بیش‌تری ندارند. و جالب این‌جاست که همین کافی‌ست. لااقل برای اپلای کردن و هیئت علمی شدن در دانش‌گاه‌های خوب کافی‌ست.

 

پی‌نوشت1: با تقریب خوبی هیچ ربطی به این پست ندارند اما چون وقت و حوصله ندارم که درباره‌اش جداگانه بنویسم، همین‌جا اضافه می‌کنم که روزی که به قدر کافی بزرگ شده باشم و بتوانم، خودم را از بعضی‌ها محروم می‌کنم. فکر می‌کنم این کار هم اخلاقی‌ست، هم از نظر ایده‌ی تخصیص بهینه‌ی منابع درست است و هم می‌تواند در راستای گسترش عدالت باشد.

پی‌نوشت2: منظور از "متوسط به بالا" در پاراگراف آخر معدل‌های متوسط به بالاست. بگذریم که معدل و این مزخرفات اساسن معیار درستی برای رتبه‌بندی آدم‌ها نیست ولی در مورد بحث من با تقریب خوبی صادق است.



بعدن نوشت: یادم باشد یک مطلب مفصل در مورد محمدرضا بنویسم. همین‌طور در مورد غنی‌زاده. چند جمله‌ای هم دوست دارم از صدرا بنویسم. یادم باشد لطفن!

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۸
msa

نظرات  (۱)

ممنونم سینا :)

پاسخ:
یور ول کام.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی