دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

او نگاهش رنگی نداشت

پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۳۶ ق.ظ

او صدای خش‌دار و حنجره‌ای قوی داشت. گام‌هایش بلند بود و محکم راه می‌رفت. صورتش سوخته بود و همیشه لباس‌های گشادِ وصله‌دار به تن می‌کرد و همیشه پوتین به پا داشت.

هیچ‌وقت نخندید اما همیشه شادمانه به نظر می‌آمد؛ با این حال توی تنهایی خودش مثل ابر بهار گریه می‌کرد؛ مثل کودکی که از شیر گرفته باشندش گریه می‌کرد.

همه پیش‌ش ناله می‌کردند اما هیچ‌کس جز سررسید چرمی‌ش ناله‌اش را نشنیده‌ بود. دوستان زیادی داشت، اما رفیقی نداشت. با همه‌کس و همه‌چیز درمی‌آمیخت اما به کسی یا چیزی آمیخته نشد. خوراکش کتاب بود و شیر و افیون‌ش شراب بود و شعر.

نگاهش رنگی نداشت و هیچ وقت چیزی را نگاه نمی‌کرد. بسیار تلخ بود اما شیرین می‌نمود.

به هیئت یک مرد یا یک زن؛ چه توفیری دارد؟

او همه بود اما هیچ‌کس نبود. هرگز آرام نگرفت. سال‌ها بود که خوابی ندیده بود و آخرین ذخایر امیدش را مدت‌ها پیش تمام کرده بود. به هنر عشق می‌ورزید و توی تنهایی خودش، اگر روز بود سه‌تار می‌زد و اگر شب بود، پرسه. بسیار کار می‌کرد اما چیزی نداشت. حتی دشمنانش به‌ش غبطه می‌خوردند اما کسی به‌ش حسودی نمی‌کرد. از زندگی زنده‌تر بود، اما مرده‌ بود. شوق داشت، اما امید نداشت. هدف داشت، اما مقصد نداشت.

او خالص بود. او توانایی بود بی لکه‌ی ضعف. و آگاهی بود بی آلایش خامی. و خوبی بود بی ردای فضیلت شخصی. یک هم‌دردیِ بی حسادت؛ یک آرامشِ دور از اضطراب؛ یک دارندگیِ فارغ از نیاز؛ یک عبادتِ جدا از ترس؛ یک حرکتِ بی مکث؛ چه می‌گویم؟ یک روح خداییِ جدا شده از گل رسوبی.

او یک قهرمان بود اما هرگز کسی او را نشناخت.

او حالا مدت‌هاست که از میان ما رفته. آه! دلم برای‌ش تنگ می‌رود!

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۹
msa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی