دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

دلنوشته

گاهی حرف هایی هست که در گلویت میماند،حرف هایی برای نگفتن... . بغض میکنی ، اذیت میشوی ، میبینی که نمی توان آن ها را با هر کسی در میان گذاشت، این جور حرف ها را اینجا حک میکنم!

به طره_نامه چهارم

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۲۷ ق.ظ

داخل که شدی،

دو اسپرسو سفارش بده

بعد بیا اینجا جلوی من بنشین

لبخندت بر لب

یک ساعت این لبخند را حفظ کن

کم کم اشک بریز

هیچ نگو

لب نگشا

یک ساعت دوم را اشک بریز

بی هیچ کلامی و بی هیچ تماسی

تنها تماشایم کن و اشک بریز

بعد برخیز و برو

و من همینجا می نشینم تا بیرونم کنند

جمعه ی بعد هم می آیم

همینجا می نشینم روی همین میز

اما تو نیا

من هر جمعه می آیم

اما تو نیا

پنج سال بعد دست شوهرت را بگیر

برو روی آن میز

آن گوشه

دو اسپرسو سفارش بده

شیرینش کن

بعد دیگر نیا تا بیست و چهار سال بعد

وقتی شوهرت مرد بیا

من همینجا مینشینم روی همین میز

باز دو اسپرسو سفارش بده

این بار گریان بیا

اشک بریز و بیا

بیا همینجا رو به رویم بنشین

یک ساعت تمام اشک بریز

بعد کم کم لبخندت را نشانم بده

بی هیچ کلامی و بی هیچ تماسی

تنها تماشایم کن

بعد از دو ساعت برو

من هم می روم

آنوقت خیلی راحت می توانیم خودکشی کنیم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۹
msa

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی