به طره_نامه چهارم
داخل که شدی،
دو اسپرسو سفارش بده
بعد بیا اینجا جلوی من بنشین
لبخندت بر لب
یک ساعت این لبخند را حفظ کن
کم کم اشک بریز
هیچ نگو
لب نگشا
یک ساعت دوم را اشک بریز
بی هیچ کلامی و بی هیچ تماسی
تنها تماشایم کن و اشک بریز
بعد برخیز و برو
و من همینجا می نشینم تا بیرونم کنند
جمعه ی بعد هم می آیم
همینجا می نشینم روی همین میز
اما تو نیا
من هر جمعه می آیم
اما تو نیا
پنج سال بعد دست شوهرت را بگیر
برو روی آن میز
آن گوشه
دو اسپرسو سفارش بده
شیرینش کن
بعد دیگر نیا تا بیست و چهار سال بعد
وقتی شوهرت مرد بیا
من همینجا مینشینم روی همین میز
باز دو اسپرسو سفارش بده
این بار گریان بیا
اشک بریز و بیا
بیا همینجا رو به رویم بنشین
یک ساعت تمام اشک بریز
بعد کم کم لبخندت را نشانم بده
بی هیچ کلامی و بی هیچ تماسی
تنها تماشایم کن
بعد از دو ساعت برو
من هم می روم
آنوقت خیلی راحت می توانیم خودکشی کنیم